برتمامی سیمین دشتی ها مبارک
عید نوروز در سیمین دشت خیلی زیباست قدیمها خیلی شلوغ می شد
یادمه برای عید لباسهای نو می پوشیدیم وبرای عید دیدنی با پدرانمان
به خانه های فامیل می رفتیم چون همه با هم یک جورایی فامیل بودن
اکثر سیمین دشت را می دیدیم من همیشه عاشق عیدی های خاله
حمیده بودم خاله حمیده تخم مرغ را با پوست پیاز انباریرنگ می کرد
خیلی قشنگ میشد
از چند روز قبل از عید هر کسی که بیرون از سیمین دشت مشغول کار
بود خودشو می رسوند بقدری جوانهازیاد می شدند که زمین فوتبال
چهارتیمه میشد زمین والیبال شش تیمه میشد همه زمینها خاکی بود
مثل الان سالن نبود گل کوچیک هم در زمین سیمانی راه آهن که در
واقع سکوی پیاده شدن مسافران تا 12 شب ادامه داشت
خلاصه هیاهو بقدری زیاد بود که روزهای عید گذشتنی چون برق و
باد داشت
سیزده به در همه در یک باغی که آن منطقه به دشت معروف است
جمع میشدند تاب بزرگی درست میکردند آش می پختند ونهار را
همانجا میخوردند و کلی بزن و برقص می کردند بعد از ظهر خانم ها
به دسته های مختلف تقسیم می شدند سبزی میچیدند وآقایان هم ،هم
بازی پیدا میکردند و هر کس به دنبال یک بازی بود خلاصه آن روز
خوش میگذشت
این مطالب برای کسانی که آن روزگاران را دیدند تصویری را جلوی
چشمشان می آورد که به آن خاطرات می گویند
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی